در مصاحبههای پس از تصرف شهر کابل، رهبران طالبان تاکید کردند که شهروندان افغان از هیچ چیز نگران نباشند، این در حالی بود که تصاویری دردناک از شهروندان افغانستانی که بهدنبال هواپیماها در فرودگاه کابل میدویدند در شبکههای اجتماعب وایرال شد.
چرا افغانها وحشت زدهاند؟ اجازه دهید حافظه را تازه کنم
طالبان بیش از ۲۰ سال است که به طور سیستماتیک مردم خود را ترور، ناقص و به قتل رسانده است. مدارس و بیمارستانها را بمباران کرده است. به مدت دو دهه، تعداد بیشماری از هموطنان افغان - مردان، زنان و کودکان-که بسیاری از آنها فقیر و روستاییان معمولی هستند را به قتل رسانده است. آخرین باری که طالبان کشور را اداره کردند، آنهای را که دست به سرقت کوچک زدند و زانیان متهم را در ملاء عام اعدام کردند. رژیم عملاً زنان را به اسارت گرفت، مراقبتهای بهداشتی مناسب را از آنها دریغ کرد و حق تحصیل آنها را ربود. آنها را به خاطر جسارت نشان دادن چهره خود در ملاء عام شلاق میزد و آنها را به خاطر قدم زدن در بیرون بدون همراه مرد مورد ضرب و شتم قرار میداد. مردان را به دلیل طول نامناسب ریش، مورد آزار و اذیت قرار میداد. این امر لذتهای ساده زندگی مانند: موسیقی، هنر، رقص و حتی بادبادکبازی را از افغانها ربود. این گروه آثار تاریخی ارزشمند کشور را نابود کرد. چه کسی میتواند فریادهای «الله اکبر» را که طالبان به بوداهای زیبای بامیان که متعلق به قرن ششم بود، شلیک میکرد، فراموش کند؟
دیگران نیز نقش خود را در فاجعه امروز افغانستان ایفا کردند. کشورهای همسایه، به ویژه پاکستان، در این اتفاقات همدست هستند. رهبران افغانستان به خاطر حرص و طمع و فساد، ناتوانی در ارائه خدمات و مهمترین آنها، در عدم حفاظت از غیرنظامیان افغان در برابر حملات طالبان و دیگر گروههای شورشی، سزاوار سرزنش بزرگی هستند. سپس آمریکاییها در این اتفاقات دخیل هستند. ایالات متحده نیز سرزنش میشود نه فقط برای اشتباهات استراتژیک و محاسبات اشتباه که عملیات آزادی پایدار را محکوم کرد، بلکه بمب گذاری وحشتناک سال ۲۰۱۵ در مرکز ترومای پزشکان بدون مرز در قندوز که ۴۲ نفر را کشت. یا حمله هوایی ژوئیه ۲۰۰۸ در ننگرهار که منجر به کشته شدن ۴۷ نفر از اعضای یک جشن عروسی از جمله عروس و تعدادی از کودکان شد. اگر آمریکاییها این اتفاقات را به یاد نمیآورند، افغانها یادشان میآید. اما حالا آمریکاییها رفتهاند و طالبان برگشته است و مردم افغانستان ترسیدهاند.
شاید طالبان متوجه شده باشند که کشوری که در سال ۲۰۲۱ تصرف کرده است همان کشوری نیست که در سال ۲۰۰۱ از آن خارج شده بود و نه افغانستان آرام و دوران قبل از اتحاد جماهیر شوروی که در آن بزرگ شده بودم. با این حال، در حالی که طالبان مشغول پرتاب RPG به سمت کادرهای پلیس بود، کشور در حال تغییر و تحول بود. در ۲۰ سال گذشته، افغانستان پایگاه قوی متشکل از متخصصان تحصیل کرده شهری را تشکیل داد. جوانان افغان، زن و مرد، به مدرسه رفتند و کد نویسی آموختند. آنها مهندسان نرم افزار و برنامه نویس شدند. آنها از طریق رسانههای اجتماعی با جهان خارج در زمینه حقوق بشر، محیطزیست و عدالت نژادی و اجتماعی درگیر شدند. در حالی که طالبان خود را با شلیک به سوی سربازان افغان اشغال کرد، جوانان افغان گیتار و طبل آموختند و گروههای موسیقی راک تشکیل دادند. آنها میلیونها تلفن همراه خریدند و رای خود را برای خوانندگان مورد علاقه خود در «ستاره افغان»، ارسال کردند. تا سال ۲۰۲۰، بیش از ۹.۵ میلیون کودک در مدرسه ثبتنام کردند که ۳۹ درصد آنها دختر بودند. در حالی که در سال ۲۰۰۱ تنها ۹۰۰ هزار کودک در مدارس درس میخواندند که اکثراً پسر بودند. زنان جوان برای کمک به بازسازی کشوری که طالبان ویران و ورشکسته رها کرده بودند، وارد نیروی کار شدند. امید به زندگی در افغانستان از ۵۶ در سال ۲۰۰۱ به ۶۵ در ۲۰۲۱ افزایش یافت. میزان مرگ و میر کودکان زیر ۵ سال ۵۰ درصد کاهش یافت. هزاران مایل جاده ساخته شد. بیمارستانها، مدارس و مساجد نیز. اما طالبان بسیاری از آنها را بمباران کرد.
تسخیر یک ملت یک چیز است، اما اداره آن یک امر کاملاً دیگر است. در دهه ۱۹۹۰ نیز، طالبان با سهولت کنترل کشور مبارز را در دست گرفتند. اما در سال ۲۰۰۱ در یک فروپاشی اقتصادی تقریباً افغانستان را ترک کردند. آیا امروزه دانش و آموزش جوانان افغان به خوبی به طالبان کمک نمیکند تا جامعه مدنی را بازسازی کرده و ملت را به سوی آیندهای با ثبات و مرفه سوق دهد؟ آیا نمیتواند از ذوق و قوت زنان جوان مصمم مانند پشتانا دورانی، فعال آموزشی ۲۳ ساله استفاده کند که وعده میدهند اگر طالبان معلمان را محدود کند، یک مدرسه زیرزمینی راهاندازی کنند؟ آیا دعوت از زنان برای مشارکت معنادار در بازسازی کشور برنده اراده خوب طالبان در داخل و سرانجام حتی در خارج نیست؟ شاید طالبان این چیزها را در اولویت قرار نمیدهند. اما اعتدال و فراگیری به تضمین جایگاه خود به عنوان یک بازیگر معتبر در منطقه کمک میکند و از دوام آن بسیار بیشتر از شلاق و اسلحه و چوبه دار اطمینان میدهد.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟